-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 دی 1396 01:49
روزی به این می اندیشیدم که چگونه میشود یک انسان از خود بی خود شود؟ آری سوالی که حداقل آدمی به آن فکر میکند حال چرا حداقل زیرا زمانی که چیزی برای فکر کردن نداشته باشی روی می آوری به این گونه از مسائل این خصلت انسان است یا باید آنقدر سرمایه داشته باشی که با خرج کردن بیش از حد از خود بی خود شوی یا باید چیزی نداشته باشی...
-
آرزو
جمعه 1 دی 1396 16:13
نمیدانم: گاه و بی گاه از پنجره به بیرون زل میزنم... سیگار را از پاکت بیرون کشیده و روشن میکنم... کمی پک میزنم... به دلتنگی هایم فکر میکنم... به آنچه بودم و حال نیستم... به آنچه دیگران فکر میکنند... دوباره لب به سیگار میچسبانم... دمی تازه با فکری جدید... به آرزوهایم فکر میکنم که چگونه آزارم میدهند... این بار با حریصی...
-
حرف حساب و کتاب
یکشنبه 30 آبان 1395 15:20
خیلی جالبه بعضی آدما دل خیلیا رو میشکونن ولی باز همون خیلیا تو خیلی جا ها به دادشون میرسن با خودم داشتم میگفتم عجب دنیای باحالی داریم که زود به این نکته رسیدم : جایی خوندم که این دنیا دار مکافاته و از هر دستی بدی از همون دست پس میگیری ولی هر چقدر نگاه میکنم میبینم اونایی که دادن پس نگرفتن و اونایی که گرفتن پس ندادن...
-
ترجیح
یکشنبه 30 آبان 1395 15:13
من یه عقیده ای پیدا کردم که میگه: (ترجیح میدم خسته بشم تا ورشکست)
-
شوخی
جمعه 14 آبان 1395 10:05
شاهزاده کوچولو گفت: شوخی چیه؟ روباه گفت:همون که آدما حرف دلشون و باهاش میزنن
-
قابل لمسم...
جمعه 13 فروردین 1395 22:31
• قابل لمسم ؛ خیالـــی نیستم ! • مثل باران ، احتمالی نیستم • رهـــسپارم پا به پای قافله • پایـــبند این حوالی نیستم • عشــق میـــورزم به تصویر خودم • دشمن آشفته حالی نیستم • قصــد دارم سنگـــها را بشکنم • کوزه ام ... اما سفالی نیستم • زود رنــــجم دوستان ، من لایق ِ • دیدن گلدان خالی نیستم • خانه ای از عشق دارم ......
-
دردانه...
جمعه 13 فروردین 1395 22:24
دردانه درد یعنی چو قناری به قفس خو بکنی لاجرم در قفست ترک هیاهو بکنی جگرت سوخته باشد ز تمنای کسی بال بالی بزنی دست دلت رو بکنی پیچ و تابی بخوری پای بکوبی به زمین رقص پا ناله کنان شیوه ی باکو بکنی زخم یعنی که بمیرد گل خندان لبت از حیایت نتوانی خم ابرو بکنی درد یعنی قفسی ... پنجره ای رو به افق از پس میله نگاهی به فراسو...
-
مرا مست کردی ...
جمعه 13 فروردین 1395 22:21
مرا مست کردی شرابی مگر ؟ گرفتی مرا شعر نابی مگر ؟ گرفتم سراغ تو را از نسیم گل نورس من گلابی مگر ؟ رهاندی مرا از غم تشنگی چه سبزم به یاد تو آبی مگر ؟ زبرق نگاهت چنان کوه برف دلم آب شد آفتابی مگر ؟ تویی روشنی بخش شبهای من گل نورس من تو ماهی مگر؟ به سوی تو می آیم اما دریغ مرا میفریبی سرابی مگر
-
میگویند...
جمعه 13 فروردین 1395 22:19
می گویند : شاد بنویس … نوشته هایت درد دارند! و من یاد ِ مردی می افتم ، که با کمانچه اش ، گوشه ی خیابان شاد میزد… اما با چشمهای ِ خیس … !!
-
معلممان میگفت...
جمعه 13 فروردین 1395 22:18
معلممان میگفت: زیر کلماتی که نمیدانید خط بکشید ... حالا بعد از این همه سال ... این همه عمر ... این همه کتاب ... به زیر همه دنیا خط میکشم ...
-
مردم گاهی بدند...
جمعه 13 فروردین 1395 22:16
مردم گاهی بَدند ... گاهی دلت را نشانه می گیرند ... گاهی اعتمادت را... بعد تو می مانی و بی اعتمادی نتیجه اش می شود ، دستهایی که همیشه در جیب است دستها را در جیب پنهان می کنی نه از سردی هوا ... از بی اعتمادی که توی دلت کاشتند از خاطراتی که می ترسی تکرار شوند از اینجا به بعد سکوت می کنی ... نه می بینی ... نه گوش می کنی...
-
بازی
یکشنبه 8 فروردین 1395 17:13
شیر ها ادعا میکنند سلطان جنگلند! ببر را قوی ترین حیوان دنیا میدانند! اما خنده ام میگیرد وقتی میبینم به دستور یک انسان در سیرک بالا و پایین میپرند! ولی گرگ رام نمیشود! برای کسی عوض نمیشود! همه میدانند بازی کردن با گرگ حکمش مرگ است.
-
ای خاک تشنه
چهارشنبه 21 بهمن 1394 12:09
چند سال پیش یه همکار داشتم که الانم یکی از دوستای خوبه منه یه روز که عجیب تو حال خودش بود و من تمام حواسم به اون بود دیدم قلمی به دست گرفته و همین طوری مدام داره ورقی رو پر از نوشته میکنه بعد که ازش خواستم چیزی رو که توی ورق پیاده کرده رو برای من بخونه فهمیدم نوشته ای رو خلق کرده که یه آن آرزو کردم ای کاش برای من بود...
-
خدایا...
دوشنبه 19 بهمن 1394 21:28
خُــدایــآ بُــت بــود !!! بُـــت شِـــکَــن فــرســتــادی. . . . مــن پُــر از بــُغــضــم. . . . بــُغــض شِکــَن هــم داری؟؟ ~•~•~•~•~•~•~•~•~••~•~•~•~
-
تجربه...
دوشنبه 19 بهمن 1394 21:26
ساعــــــــــــــــت زندگیــــــــــــــــت را به افق آدمــــــــــــــــهای ارزان قیمــــــــــــــــت کوک نکن !!! یا خواب مــــــــــــــــیمانی ... یا عقــــــــــــــــب.... هیچ مدرســــــــــــــــه ای بالاترازتجربه نیــــــــــــــــست ... افــــــــــــــــسوس که... شــــــــــــــــهریه ای گــــــــــــــــران...
-
حسرت...
دوشنبه 19 بهمن 1394 21:24
حسـرت واقعـی را آن روزی میخــوری کـه مـی بینـى ، بـه انـدازه سـن و سـالت ، زندگـى نکـرده ای . . .
-
مشتی...
دوشنبه 19 بهمن 1394 21:10
↺مـشــتـــی↻ ↭زخـــمـای دلــتــو ↺بــه ڪـســی نــگـــو↻ ↭ایــنـــروزهـــا ↺هـمـه بـــا نــمـــڪڹ↻
-
مسافربی بدرقه من...
جمعه 16 بهمن 1394 01:39
مسافر بی بدرقه من آنقدر بیصدا رفتی که از وداع جا ماندم باز به غیرت چشمانم که آبی پشت سرت ریختند
-
قوی کسی است که...
جمعه 16 بهمن 1394 01:37
قوی کسی است که, نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند، و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!! هر گاه زندگی را جهنم دیدی, سعی کن پخته از آن بیرون آیی... سوختن را همه بلدند!! زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!! با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...
-
توبه گرگ...
جمعه 16 بهمن 1394 01:33
گرگ روزگار بودم....شغال ها هم جرات رویا رویی با من را نداشتند..... حال که توبه کرده ام ...اهو ها هم برایم خط و نشان میکشند.... ... درست است که ما رفته ایم و توبــــه کرده ایم اما به اهو ها بگویید در قلمروی ما با احترام عبور کنند مگر نمیدانند که توبه گــــــــــــــــــــــرگ مـــــــــــــــــــــرگ است
-
گرگ...
جمعه 16 بهمن 1394 01:30
سگ نگاه خنده داری به گرگ کرد و گفت،،، آهویت را ربودم،،، آیا باز هم میگویی گرگها برترند؟؟؟ تواگرعرضه داشتی آهویت را حفظ میکردی...!!! گرگ،لبخندی زدو گفت،،، من ( خداى ) غرورم رقیب ببینم نمیجنگم ... پا رویه عشقو احساسم میگذارم ومیدان راخالى میکنم آهویی که به سگ چشمک بزند!!! لیاقت ندارد زیر سایه (( گرگ )) زندگى کند حقش آن...
-
هر کسی در حد و اندازه ی من...
جمعه 16 بهمن 1394 01:24
ﺑــﺎ ﺧﯿﻠـﯽ ﻫﺎ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑـﺎﺷـﻢ، ﺧﻮﺩم ﻧـﺨـﻮﺍﺳـﺘــﻢ ﻭﻟﯽ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﺖ...! ﺳﮑﻮﺕ ﮐــﺮﺩم! ﺧـﻮﺩﺷـﻮﻥ ﺑﻬـــم ﭘﯿﺸﻨﻬــﺎﺩ ﺩﺍﺩﻥ، ﻗــﺒﻮﻝ ﻧــﮑــﺮﺩم، ﮔﻔﺘﻦ من ﺁﻭﯾﺰﻭﻧﺸﻮﻥ ﺑﻮﺩم، ﺑﺎﺯﻡ ﻫـﯿـﭽـﯽ ﻧﮕﻔﺘﻢ...! ﺧــﯿـﻠﯽ ﮐﺎﺭﺍ ﺭﻭ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﮑﻨــﻢ ﻭ ﻧﮑـﺮﺩم، ﮔـﻔـﺘـﻦ ﺑـﻠـﺪ ﻧـﺒـﻮﺩﯼ، ﮔــﻔـﺘـﻢ ﺑـﺎﺷـﻪ...! ﺧـﺮﯾﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺑـﻮﺩ ﮐــﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﺍﻧﺠـﺎﻡ ﺑﺪم ﻭ ﻧﺪﺍﺩم، ﮔﻔﺘﻦ...
-
جا سیگاری...
جمعه 16 بهمن 1394 01:22
از پیرمردى پرسیدند: چرا ناراحتى؟ گفت: جاسیگاریم شکست گفتند مگر چه قدر قیمت داشت؟ گفت به قیمتش نیست... "تمام جوانیم را در آن سوزاندم"..
-
عشق...
چهارشنبه 7 بهمن 1394 14:13
به کسی عشق بورز ... که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق ... چون تشنه عشق روزی سیراب میشود ...
-
آدمها کجان...
چهارشنبه 7 بهمن 1394 13:49
شاهزاده کوچولو از گل پرسید : آدمها کجان ؟ ! گل گفت: باد به اینور و اونورشان می برد! این بی ریشگی ! حسابی اسباب درد سرشان شده !
-
زندگی به من آموخت...
چهارشنبه 7 بهمن 1394 13:28
زندگی به من آموخت !!! همیشه منتظر حمله ی احتمالیه کسی باشم که !!! به او محبت فراوان کرده ام !!!
-
وای...........
چهارشنبه 7 بهمن 1394 13:06
<وای از این عمر که عمرم را گرفت>
-
شطرنج زندگی
چهارشنبه 7 بهمن 1394 12:57
اگر تو شطرنج زندگیت شاه نشدی اون سربازی باش که تک تک مشکلات زندگی رو پشت سر میزاره تا خونه اخر وزیر شه! تا بتونه شاه و مات کنه
-
به انسان بودنت شک کن
جمعه 2 بهمن 1394 12:52
گر مستضعفی دیدی ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی به انسان بودنت شک کن اگر چادر به سر داری ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی به انسان بودنت شک کن اگر قاری قرآنی ولی در درکِ آیاتش دچارِ شک و تردیدی به انسان بودنت شک کن اگر گفتی خدا ترسی ولی از ترس اموالت تمام شب نخوابیدی به انسان بودنت شک کن اگر هر ساله در حجّی...
-
عالم
یکشنبه 29 آذر 1394 20:09
نام شعر: عالم ای پسر آتش افروزی مکن ، دودمانت را به باد خواهی داد بر در میخانه ها ، ناله سر خواهی داد ای پسر حاکم علم باش ، که عالم باشی خود به فرمان خودت ، ناشر دنیا باشی ای پسر عاقلی کن ، تا که گویند عاقل است این تعقل را بسی ، که سایبان مغرب است چه بسا دنیا که لطفش خود ، حزیمت کردن است خود به دنبال جهان رو که ، خودش...