شاهین فیضی

شاهین فیضی

وبلاگ شخصی شاهین فیضی
شاهین فیضی

شاهین فیضی

وبلاگ شخصی شاهین فیضی

آرزو

نمیدانم:

گاه و بی گاه از پنجره به بیرون زل میزنم...

سیگار را از پاکت بیرون کشیده و روشن میکنم...

کمی پک میزنم...

به دلتنگی هایم فکر میکنم...

به آنچه بودم و حال نیستم...

به آنچه دیگران فکر میکنند...

دوباره لب به سیگار میچسبانم...

دمی تازه با فکری جدید...

به آرزوهایم فکر میکنم که چگونه آزارم میدهند...

این بار با حریصی کامل از سیگار دمی میگیرم...

که گویا حبس آخر است...

حال نخ سیگار به انتها رسیده...

چگونه ممکن است ...؟

فقط با سه کام...!

آری این عمر آرزو های بر باد رفته است...